loading...

آئین مستان

روضه شهادت حضرت مسلم,روضه شب اول محرم,شب اول محرم,تن روضه همراه با سبک,متن مداحی شب اول محرم,متن مداحی شهادت حضرت مسلم,شب اول محرم,شهادت حضرت مسلم

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3818 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 950 زمان : نظرات (0)

سید مهدی میرداماد

 

عاشق گرفته باز قنوت دعا بیا

دوباره محرم رسید،دوباره التماس های من شروع شد

عاشق گرفته باز قنوت دعا بیا

ای تیر آخرین  کمان خدا بیا

از همین امشب التماس هات رو شروع كن، خدا رو چی دیدی، شاید تو همین دهه آقات رو دیدی.

 ما در سکوت غربت خود داد می زنیم

بی تو شکست بغض گلو بی صدا بیا

 هر لحظه با نیامدنت گریه می کنیم

فصل شروع بارش چشمان ما بیا

مولای من یه سال منتظرم محرم بشه ،بزرگان ما گفتند:اگه می خواهید زود به خیمه ی امام زمان برسید، یه راهش گریه ی بر اباعبدالله است.آخه دلم خوشه بالاخره بین این گریه كن ها شاید شما هم قدم بذارید.میگم مگه میشه آقام توی این روضه ها، گریه ها نیاد؟

یا صاحب الزمان به خدا شعله ی فراق

آتش کشیده بر جگر  روزها بیا

 چشم انتظار توست حسینیه های اشک

ای روضه خوان مقتل کرب و بلا بیا

حسین....

بیاییم امشب با این آقا وارد روضه بشیم، با این آقا خودمون رو به خیمه برسونیم. سلام من به این آقایی كه سلام دادن به ابی عبدالله رو به من و تو یاد داد.سلام دادن رو یاد داد بالای دارالاماره، اول حرفی كه زد به ابی عبدالله سلام داد.عظمت داشت این آقا، جانم فدات، این روزها تو كوفه غریب شدی، یادت نره اول روضه خون مسلم پیغمبره، چرا؟. گفتند:آقا علاقه ی شما به عقیل زیاده، چرا؟ پیغمبر فرمود:به دو دلیل، دلیل اول اینكه،ابوطالب، عقیل رو دوست داره، منم به واسطه ی او دوستش دارم، اما دلیل دوم:فرزندی از این عقیل به دنیا میآد، یه روزی پسر من حسین رو یاری میكنه، شهید تو ركاب  و راه حسین میشه.پیغمبر روضه ی مسلم رو خوند، ابی عبدالله هم برا مسلم گریه كرد، این عظمت  مسلم . حالا این آقا تو كوچه های كوفه سرگردانه. ان شاءالله هیچ مردی تو دیار غربت،غریب نشه.خیلی مسلم عذاب میكشید تو كوفه، بیا مسلم رو یاری كن، تو هم با مسلم هم نوا شو، فكر كن داری تو كوچه های كوفه قدم میزنی، هی دست هاشو به هم فشار می داد،هی در و دیوار رو نگاه می كرد:

حسین میا به كوفه، كوفه وفا ندارد

كوفی  بی مروّت، شرم و حیا ندارد

جار و جنجالی عذاب آور به گوشم می رسد

نعره ی مستانه ی لشکر به گوشم می رسد

چی میگه مسلم؟

هر دقیقه کوفه از این رو به آن رو می شود

تا صدای سکّه های زر به گوشم می رسد

این جماعت کینه دارند از عمو جانم علی

ناسزاها از سر منبر به گوشم می رسد

از دو ماه پیش که مهمان  کوفی ها شدم

ضربه های پتک آهنگر به گوشم می رسد

نمی دانم، چرا اینجا مسلم درگیر شده،چرا مسلم اینجا به هم ریخته،مگه تو بازار آهنگرها چه خبره؟آقا شلوغ ترین بازار، بازار آهنگرهاست. می دونی چرا؟ چه كار دارند می كنند؟

یک عمود آهنی را هم سفارش داده اند

نقشه پاشیدن یک سر به گوشم می رسد

مسلم یه سر رفت توی بازار، دید همه دارند شمشیرهاشون رو تیز می كنند،یكی عمود می سازه، دید حرمله داره تیر سه شعبه آماده میكنه. ببین مسلم داره كجا رو می بینه

قبل مقتل رفتنت انگشترت را دربیار

صحبت انگشت و انگشتر به گوشم می رسد.

همچین كه از این پله های دارالاماره مسلم بالا می رفت، دید مسلم داره گریه میكنه، نانجیب زخم زبان زد. چیه مسلم ترسیدی؟ داری گریه میكنی؟ مگه تو سردار نبودی؟چرا داری گریه می كنی؟ برگشت مسلم یه نگاه بهش كرد:نانجیب من برا خودم گریه نمی كنم.

من اگر چه نیستم در عصر عاشورا ولی

ناله جانسوز یک مادر به  گوشم می رسد

حسین.....

مسلم توی سخت ترین شرائط یاد حضرت زهرا سلام الله علیها افتاد، سخت ترین لحضات مسلم كجا بود؟ كجا یاد مادر سادات افتاد؟ مسلم اولین فدایی حسین ، همیشه شب اول یاد حضرت زهرا كردیم، امشب هم یاد كنیم، بذارید جلسه ی ما رونق بگیره. یاد اول مدافع ولایت، تو كوچه ها راهش رو بستند،محاصره اش كردند.

من شیر بودم كوفه در زنجیرم انداخت

این كوچه های تنگ آخر گیرم انداخت

مسلم تو مرد بودی، شمشیر به كمر داشتی، می تونستی تو كوچه از خودت دفاع  كنی، اما مادر ما زهرا سلام الله علیها هی عقب رفت. دست های مسلم رو بستند، خدا رو شكر، جای شكرش باقیست، چرا؟ می خوام بگم اگه دست های این مرد رو بستند، لااقل زن و بچه اش نبودند ببینند، اما من یه قهرمان سراغ دارم، جلو فاطمه دستاشو بستند

دلم بهر علی می سوخت چون قنفذ مرا می زد

نگاه غربت او بیشتر می داد آزارم

از مدینه بریم بیرون.....كشتند مسلم رو، خبر پیچید تو كوفه مسلم رو كشتند، بدنش رو از بالای دارالاماره انداختند، خبر پیچید، طوئه یك شب از مسلم پذیرایی كرده، اون زن  عارفه، بین این همه مرد یه زن پیدا شد. ای نامرد مردم، این زن جور همه رو كشید.یك شب مسلم مهمانش بود، اما یه دل نه صد دل عاشق این آقا شد بواسطه ی امام حسین، بوی حسین رو از مسلم می فهمید، تا خبر دار شد مسلم رو كشتند، اومد تو كوچه های كوفه ، هی اینور و آنور سراغ مسلم رو می گرفت. كجاست آقام؟كجا پیداش كنم؟ گفتند:

خواهید اگر عاقبت عشق ببینید

فردا چو شود روی به بازار بیارید

رفت تو بازار، یه وقت دید بچه ها دور یه بدن جمع شدند، یه بدن رو برهنه كردند؟نه، نه اشتباه نكن،فقط سر و جدا كردند، پاشو به اسب بسته بودند، این بدن بی سر رو روی خاك ها میكشیدند، یه مرتبه نگاه كرد، آقاشو شناخت، گفت:این مسلم بن عقیل ،چرا شناخت؟ بدن كه سر نداشت، تا نگاهش افتاد به پیراهن مسلم. حالا بریم كربلا یا نه؟

گل من یك نشانی در بدن داشت

یكی پیراهن كهنه به تن داشت

ای خدایا به این شهید غریب كوفه، فرج امام زمان ما برسان....

روضه شب اول محرم و شهادت مسلم بن عقیل (ع) - عاشق گرفته باز قنوت دعا بیا - سید مهدی میرداماد 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 927 زمان : نظرات (0)

حاج میثم مطیعی

 

اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ، آقا سلام....

 اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ ، عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن

ما را نسیم پرچم تو زنده می کند

زخمی است دل که مرهم تو زنده می کند

خیلی منتظر محرمت بودم، گفتم خدایا یه عمری بده یه بار دیگه محرم آقام ببینم،

ما را نسیم پرچم تو زنده می کند

زخمی است دل که مرهم تو زنده می کند

خشکیده بود چند صباحی قنات اشک

این چشمه را ولی غم تو زنده می کند

شب اول محرم میخوام یه چیزی بگم نالتو بزنی و صدای حسین جانتو برا اولین بار بلند کنی

سریع به نیزه بلند است....

حسین جان...

آه ای قتیل اشک، نفس های مرده را

شور تو، روضه و دم تو زنده می کند

ای خون بهای عشق، چه خوش گفت پیر ما

اسلام را محرم تو زنده می کند

آقا جسارت است، ولی داغ شیعه را

انگشتر تو، خاتم تو زنده می کند

فردای محشر و غم و طوفان و تشنگی

ما را امید زمزم تو زنده می کند

قبل از اینکه روضه رو شروع کنم، اول باید اجازه بگیرم و وارد روضه بشم، بی بی جونم...، بی بی جان هر مجلس عزایی صاحب عزایی داره، همه میان به بزرگتر تسلیت میگن، دم در ایستاده بودی یا نه....

خودم دیدم که دشمن مادرم را....

بریم دم خانه ی مسلم بن عقیل، یکی از شباهت های مسلم و اربابمون تنهایی مسلم بود، یکی دیگه از شباهت های مسلم و امام حسین جراحت ها و زخم هایی که مسلم برداشته، طبری نوشته وقتی مسلم مکان اختفاش معلوم شد، مامورین حکومت آمدن مسلم دستگیر کنن، جنگ نمایانی کرد، خیلی از دشمن های نامرد به درک واصل کرد، یه ضربتی بهش زدند، راوی "فَضَرَبَ بُكَيرٌ فَمَ مُسلِمٍ فَقَطَعَ شَفَتَهُ العُليا" با شمشیر به دهان مسلم زدند لب بالای مسلم پاره شد، "وأشرَعَ السَّيفَ فِي السُّفلى" ضربت به لب پایینش رسید، "ونَصَلَت لَها ثَنِيَّتاهُ" دندونای مسلم شکست، ای قربون اون آقایی که لب و دندانش شکستن....

دانلود روضه شهادت حضرت مسلم(ع) شب اول محرم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2279 زمان : نظرات (0)

شهادت حضرت مسلم(ع) شب اول محرم

 

هرکسی گفت حسین فاطمه او را بخشید

بس که بخشید گنهکار دگر کم آمد

چشم وا کن که علی فاطمه را میارد

پیش از آنها خود پیغمبر اکرم آمد

امام صادق ع هر وقت مجلس میگرفت عبا را دم در می انداخت میفرمود مادرم فاطمه میاد میشینه دم در

شب اول دلم می خواد بگه حسین

خودشان بانی و هم گریه کن و سینه زنند

هر چه قیمت شده از آن بیت مکرم آمد

نوکر تو همه جوره به خدا نوکر توست

کار تو بر همه  اعمال مقدم  آمد

وعده کن در شب اول به شب اول قبر

ملکی مژده دهد شاه دو عالم امد

جای هرکس که به ما سینه زدن آموخت

دل پر غصه بگریید که محرم آمد

اینقدرمسلم غریبه،حدود سه ماهه رفته کوفه، تو راه  كه میومد اون راه بلد مسلم از عطش جوون داد، نامه نوشت به ابی عبدالله برگردم با خودتان بیام، ابی عبدالله شاید به صورت رمز نوشت برای مسلم: وعده ی من و تو دروازه کوفه،ابی عبدالله به وعده اش وفا كرد، تادروازه كوفه دختر مسلم آروم گریه میکرد،اما هچین كه به دروازه رسید دید سر باباش بالای دروازه آویزانه،از بالای نیزه چشمها تو چشم هم افتاد،گفت سکینه ببین اینم سر بابای منه   بگوحسین................

کوچه گردی نکن حبیب خدا میهمانی تو منزلت داری

دعوتت کرده اند این مردم توازاین کوفه دست خط داری

رونزن گوششان کراست امشب باغم بی کسی مدارا کن

همه دارند میروندآقابی صداگریه کن تماشا کن

ای ولی فقیه دل خسته ای ابرمرد قهرمان چه خبر

نامه ای دادی حسین برگرد از امام زمانمان چه خبر

بازهم بی بصیرتی کردندجهلشان کاردستتان داده

لقمه های حرام را خوردند دل بریدنداز شما ساده

چاله کندندبرسرراهت تاکه گودال رامحک بزنند

ریسمان جهالت آوردندتابه زخم دلت نمک بزنند

کوفه بال وپرشما را بست کنج دیوار خسته افتادی

تنگی کوچه هاش باعث شد یاد پهلوشکسته افتادی

ضربه هاشان به پهلویت میخورد دردهایت یکی دوتاکه نبود

چقدرزود دوره ات کردند کوفه گودال کربلا که نبود

آب در حسرت لبان سوخت لب پاره معذبی آقا

باغروری شکسته آقا جان سردارالاماره ات بردند

باورم نیست باتنی بی سرسمت میخ قناره ات بردند

تهمت خوردن شراب زدند به شما مرد حق پرست آقا

تازه با این که خیزران نزدنددوسه تا دندانتان شکست

خیزران گفتم ودلم خون شد دهنم تیر میکشد چه کنم

دستاشو بستن  بالای دارالاماره سروازبدن جدا کردن، تا آخرین لحظه میگفت :حسین کوفه میا،آخه امروز فهمیدم مغازه ها به نیزه سازی تبدیل شدند،بازار نیزه فروش ها شلوغ شده کوفه پر از حرمله است،اینجا به میهمانان آب نمی دهند، از بالای دارالاماره تنش رو به پایین انداختند، طوعه میگه گفتم برم ببینم مهمان دیشم رو چی به سرش آوردند، دیدم بدن بی سرو  پاهاش رو به ریسمان بستندریالبا اسب تو کوچه میکشیدند دیدم بردند،میگه اومدم دنبال جنازه،بردنش بازار قصابها برای اینكه همه شیعه ها بترسند،بدن روبه قناره قصابی آویزان کردند تازه این نایب آقاست این جور کشتند،برا خودش برنامه ها چیدند،...

دانلود روضه شهادت حضرت مسلم(ع) شب اول محرممنبع:باب الحرم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 914 زمان : نظرات (0)

حاج منصور ارضی

 

 

صبح شد یک طرف سرم افتاد

یک طرف نیز پیکرم افتاد

از روی پشت  بام افتادم

با علیک السلام افتادم

بدن من شکست خوشحالم

سر راهت نشست خوشحالم

بی سبب نیست این که خوشحالم

زن و بچه نبود دنبالم

یعنی میگه: هرچی بود من جلو زن و بچه ام اذیت نشدم، اونهارو اسیر نگرفتن، اما تو...

آی مردم سپاه بی نفرم

صبح خالی نبود دور و برم

حرفی از زخم با پرم نزنید

این همه سنگ بر سرم نزنید

آی مردم گناه من عشق است

بهترین اشتباه من عشق است

آی مردم کم حیا بد نیست  

بی وفا ها کم وفا بد نیست

سنگ خوردم شکست کوزه ی من

غصه خوردم شکست روزه ی من

نفسم را سیر کردم و بعد

وسط کوچه گیر کردم و بعد

کو چه هایی که تنگ و باریکند

روز هم چون شبند تاریکند

بدی کوچه های تنگ این است

می شود هر طرف ره را بست

فقط منظورش به كوچه ی تنگ كوفه نبوده، برا زهرا هم اشاره داره...

بدی کوچه های تنگ این است

می شود هر طرف ره را بست

مثلاً کوچه ای که زهرا رفت

از تنش تازیانه بالا رفت

مثل این مردمی که بی عارند 

 مثل اینها مدینه بسیارند

مثل این ها مدینه هم بودند 

دور بیت الحزینه هم بودند

تو نبودی مدینه را گفتی

قصه داغ سینه را گفتی

تو نگفتی خوشیم مادر بود  

 مادرم دختر پیمبر بود

تو نگفتی صداش می لرزید

پدرم تا که کوچه ها را می دید

تو نگفتی كه لشگر آوردند  

مادرم را زیر پا در آوردند

تو نگفتی هنوز غمگینم 

فکر پرتاب دست سنگینم

تو نگفتی نگات پژمرده 

مادرم بارها زمین خورده

حسین........

یكی گفت: مسلم رو آزاد می كنن، یكی گفت: نه تبعیدش می كنن، یكی گفت: صبر كن الان سر از بدنش جدا می كنن، یه فرد شامی خونخوار قاتلشه، اومد تا دید داره دعا میخونه، نذاشت تمام ذكرش تموم بشه، یه وقت سرش رو از بدن جدا كرد، به سرعت و با عجله و لرزون دوید، ابن زیاد گفت: چرا این طوری میلرزی، گفت: وقتی خواستم، سر مسلم رو جدا كنم یه سیه چهره ی خشمگین، جلوم دیدم داره لب میگزه، ترسیدم و فرار كردم، به همین هم اكتفا نكردن، پاهای مسلم رو به ریسمان بستن، تو كوچه های كوفه میگردوندن، حسین.....

دانلود روضه شهادت حضرت مسلم(ع) شب اول محرم 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1645 زمان : نظرات (0)

سید مهدی میرداماد

 

دل این شهر برای نفسم تنگ شده

جان من كوفه میا كوفه دلش سنگ شده

خوب گشتم همه جا را خبری نیست نیا

همه شادند آخر دوباره خبر جنگ شده

آب و جارو شده این شهر برای سر تو

آقا جان نمی دونی چه خبره تو این كوفه، یكی داره شمشیرشو آماده می كنه، یكی داره نیزشو تیز می كنه،

آب و جارو شده این شهر برای سر تو

كوچه هاشان همه پاكیزه و كم سنگ شده

هركی سنگ پیدا میكنه، بیاید بریم كربلا، یكی داره میاد، حسین

همه جا صحبت از غارت اموال شماست

بخدا بیعتشان حقه و نیرنگ شده

چه بیعتی، هجده هزار نفر، شوخی نیست، بخدا امشب و شب های دیگه بیایید، فقط گریه نباشه، هجده هزار نفر بیان بیعت كنن، اون وقت برگردی بعد نماز مغرب، ببینی هیچكی نیست، یه مرد نبود این آقا رو راه بده تو خونش، غریبانه بلند شد، تو كوچه های كوفه، از این كوچه به اون كوچه، هی دست رو دست می زد، الهی دستم بشكنه، چرا نوشتم به حسین بیا، اینها چه مردمی هستند، هی از این كوچه به اون كوچه، خسته شد پشت در یه خونه سر به دیوار گذاشت، پیر زن در و باز كرد، دید یه آقای قد بلند، محاسن، هیبت، كسی بود برا خودش مسلم، آقا چرا اینجا ایستادی، چیزی می خوای این وقت شب، می خوای برات آب بیارم، از سر و وضعت پیداست آشفته ای، تشنه ای، یه مقدار آب براش آورد، گفت: می تونم ازتون یه سئوالی بكنم، شما مگه تو این شهر خونه ندارید، گفت نه من تو این شهر غریبم، آخ غریب آقا، گفت: چرا غریبید، این وقت شب تو كوچه های كوفه چیكار می كنی، گفت: منو می شناسی، گفت: نه آقاجان، گفت:  من سفیر حسینم، من مسلم بن عقیلم، تا گفت من مسلمم، طوئه كه وجودش مملوء از محبت ابی عبدالله بود، دست و پاشو گم كرد، گفت: خوش اومدی آقا، جوونم فدای شما، عجب سعادتی در خونه ی منو زده، شما كجا خونه طوئه كجا؟ دروباز كرد، گفت: آقا قدم رو چشمای من بذارید، من خیلی به ارباب شما علاقه دارم، من از شیعیان شما هستم، می تونی امشب منزل من باشی، اومد وارد خونه طوئه شد، چی كار كرد این زن كه تو تاریخ اسمش موند، چه پذیرایی از جناب مسلم كرد، ظاهراً وضع خونه ایش خوب بوده، بهترین اتاق و در اختیار مسلم گذاشت، بهترین پذیرایی رو از او كرد، اما  دید این آقا لب به غذا نمی زنه، هی غذا براش می آورد، هی می گفت: لااقل میای زینب و نیار، چی می گی؟ لااقل میای، علی اصغر و نیار، اصلاً می دید این آقا تو یه حال و هوای دیگه ای است، لااقل میای رقیه رو نیار، ای وای ای وای، خیلی طول نكشید، تا فهمیدن مسلم تو خونه ی طوئه است، ریختند دور و بر خونه، خونه رو از چهار طرف، محاصره كردند، می دونند اومدن كی و ببرند، گرفتن شیر كار سختیه، اونم شیری كه عموش علی است، تا ریختن در خونه، تا طوئه فهمید اومدن دم در، به مسلم گفت: غصه نخوری، من خودم می رم دم در، همچین كه اومد بره دم در اهل كنایه، مسلم گفت: كجا داری میری؟ تو یه زنی، اینها رحم ندارن، اینها مروت ندارن، شاید می خواست بگه، یه زن رفت پشت در، برای همه ی عالم بسه، كسی حیا كنه، نه تا فهمید زهرا پشت دره، خودش تو نامه ای كه به معاویه لعنت الله علیه نوشت، گفت: تا فهمیدم فاطمه پشت دره، برگشتم عقب، گفتم : نه، من با زهرا كاری ندارم، اما یاد علی افتادم، اومدم پشت در چنان لگدی به در زدم، صدای شكستن استخانهاشو شنیدم، كجا میری طوئه، بذار من برم، رفت مسلم گفت: چنان بلایی سرشون بیارم، كه یادشون بیافته من برادر زاده ی علی ام، اومد، اگه عموم علی نتونست كاری كنه، دستش بسته بود، من كه دستام بسته نیست، اگه ایستاد جلوش چشماش فاطمه شو زدند، محكوم به صبر بود، من كه محكوم نیستم، دماری در بیارم، نمی دونید چكار كرده، برید تاریخ رو بخونید، برید بخونید، كاری كرد مسلم، می ریختن ده نفری دورش، می گرفت پرت می كرد، رو پشت بوم ها، این جوری، كاری كرد، كه لشكر هرچی می رفت جلو، لت و پار بر می گشت، نانجیب صداش بلند شد، گفت چه خبره؟ مگه یه نفر این قدر لشكر می خواد، برید كار مسلم رو بسازید، یكی از این كوفیا گفت: چی داری می گی؟ این جمله ی تاریخه، گفت: فكر كردی ما به جنگ یكی از بقال های كوفه می ریم، این مسلمه این سفیر حسینه، این نمی شه تنهایی باهاش، مبارزه كرد، زنها بالا پشت بام ها نیزه آتیش می زدند، می ریختند، هركی هرچی تونست انجام داد، مسلم رو نتونستند بگیرند، آخرشم این آقا رو با نیرنگ، به دام انداختند، یه چاله ای درست كردند، روش و پوشوندند از نی، كشوندنش سمت چاله، انداختنش تو این چاله، دستاشو بستند، ریسمان به گردنش انداختند، كشوندنش تو كوچه های كوفه، دیدن هی زیر لب داره می گه حسین، یه نشونی بدم، اول افتاد تو گودال، بعد سرش رو بریدند، اربابشم اول اوفتاد تو گودال، همه بگید حسین..... مسلم با اربابش یه فرقی داشت، مسلم و از بالای دارالاماره انداختند، پاهاشو بستند به اسب، تو خاكها و تو كوچه ها كشیدند، فقط اسبها پاهاشو كشیدند، اما حسین و اسب ها رو بدنش رفتند، همه بگید حسین.......

 دانلود روضه شب اول محرم حضرت مسلم (ع)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2523 زمان : نظرات (0)

حاج منصور ارضی

 

كوفه انگار كه نسبت به تو احساس نداشت

دوازده هزار نامه فقط از كوفه فرستادند

باغ ها ظرفیت عطر گل یاس نداشت

اصلاً حیف بود تو بیای كوفه آقا

ریشه ی

همه ی حرف های ما چند بعدی است، هم مال امروز، هم مال اونروز

ریشه ی غفلت كوفه به كجاها نكشید

كه سفیر پسر فاطمه را پاس نداشت

كوفه از بس كه نگاهش به حرام عادت كرد

یعنی سینه زن، اگه هی به نگاه به نامحرم، زن های بی حجاب بكنی، خطر داره برا دلت، اول كار اشكت رو میگیرند، هرچی هم من و دیگران بخونیم، مات میشینی دلت میسوزه، اما این سنگ كه تو چشمته، نمیذاره گریه كنی

كوفه از پس كه نگاهش به حرام عادت كرد

چشم دیدار تو  مسلم و عباس نداشت

حسین......

یادشان نیست تو را بس كه نمك نشناسند

اومدند در خونه ی حسین، بعد از امر امیرالمؤمنین، آقا دعا كن بارون نمیآد، قحطی مارو داره میكشه، زن و بچه مون دارن از تشنگی میمیرند، آقاجانم، حضرت دعا كرد، شنیدید، این حرف مال شب هفتمه، دعا كرد بارون اومد، بركه هاشون پر شد، همه خوشحال شدند، آقا جان تلافی میكنیم، ای نامرد مردم، بی درد مردم

یادشان نیست تو را بس كه نمك نشناسند

گویی این شهر جفا عاطفه بشناس نداشت

آشنا با تو كسی بود ولی بود ولی

جز دل حانی و طوئه دل حساس نداشت

امت نامه پران با تشری برگشتند

نامه نوشتند اما نامه پرون بودند

زره ای صدق و ثبات قدمی ناس نداشت

با تو دلهاست ولی بر تو زبان شمشیر

كوفه جز تیر و سنان دكه ی اجناس نداشت

پایتختی كه در آن عدل علی میزان بود

هیچ در ظلم ستم بهر تو وسواس نداشت

به رجز خوانی من مرد و زنش خندیدند

هی گفتم من مسلمم، نایب حسینم، هو كردن

به رجز خوانی من مرد و زنش خندیدند

نایبت چاره ای از خنده ی خناس نداشت

دست من بسته شد و دست جسارت وا شد

كوفی انگار دگر غیرت و احساس نداشت

داره با خدا مناجات میكنه، گریه میكنه، آخه تو كوچه های كوفه، دویست سرباز دارن باهاش میجنگند، دوباره كمك خواستند، ابن زیاد داد زد، فحش داد به اون سردارش، كه داشت میجنگید، گفت:مگه چیكار میكنی، یه نفره نمیتونی دستگیرش كنی، گفت : اینها از بنی هاشم اند، مگه مارو به سمت، بقّال های كوفه فرستادی، این مسلم ِ، فریبش دادند، امان نامه گرفتند از ابن زیاد، دادن دست آقا، همچین كه دادن دستش و خوند، دید اصلاً اینقدر امان نامه قوی است، میتونه بره به حسینش برسه، میتونه بره، دست از شمشیر كه برداشت، دستاش رو بستند، حالاهركی میرسه یه شمشیر بهش میزنه، لبش شكافته شد، دندوناش شكسته شد، آب آوردن روزه اش رو باز كنه، دندونهای ثنایاش افتاد، خون آب رو  مضاف كرد، آب رو برگردوند، به خودش گفت:من باید تشنه بمیرم، مثل اربابم حسین، آی حسین....

 دانلود روضه شب اول محرم حضرت مسلم(ع)

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 291
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 2,506
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 30
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 2,506
  • بازدید ماه : 2,506
  • بازدید سال : 1,317,539
  • بازدید کلی : 19,823,367